به وب تفریحی و سرگرمی تام و جری خوش آمدید

Tom and Jerry
تام و جری 
آخرین مطالب
تبلیغات
آمار
نظر سنجی

خبر نامه





Powered by WebGozar

رتبه وب

لطیفه های حیف نون ( سری اول ) - Tom and Jerry
پشتیبانی
تماس با ما

تماس با ما

لطیفه های حیف نون

حیف نون میره ماشینشو بیمه کنه، مسئول بیمه بهش میگه امیدوارم که هیچوقت از بیمه تون استفاده نکنید، حیف نون هم میگه: امیدوارم تو هم از این پوله خیر نبینی!!!

حیف نون یه ماشین صفر میخره، بلافاصله زنگ میزنه به 110 میگه فرمون، دنده، کلاج، گاز و ترمز ماشینم نیست، کلاه سرم گذاشتن! پلیس میگه تو حیف نون نیستی؟ میگه چرا، میگه صندلی عقب نشستی، برو صندلی جلو بشین!!!

طرف توی دریا داشته غرق میشده، بلند بلند فریاد میزده: کمک، کمک، من شنا بلد نیستم.. حیف نون هم با زن و بچش داشته از اونجا رد میشده، میگه: واقعا که! می بینید بچه ها؟ من تا الان هرچی داشتم خرج شماها کردم و پولی برام نموند که برم کلاس شنا ثبت نام کنم و شنا یاد بگیرم.. اما تا حالا شده که یک بار، حتی یک بار لب به گله باز کنم و پیش عالم و آدم داد بزنم که من شنا بلد نیستم؟ مرد باید یه کم تودار باشه!!!

حیف نون با خانومش میره سینما کنترل چی با چراغ قوه به طرفشون میاد . حیف نون به خانومش میگه برو کنار برو کنار داره موتور میاد سمتمون!!

حیف نون به مناسبت سال نو در خونش رو رنگ میزنه، بچه هاش گم میشن!!

حیف نون راننده ی اتوبوس شرکت واحد بوده، بعد از یه مدت راننده ی مینی بوس میشه. می بینن هیچ پولی درنمیاره. پیگیر علت میشن می بینن پولا رو پاره میکرده!!!

حیف نون یکی رو تو خیابون می بینه میگه ببخشید آقا من شما رو تو دبی ندیدم؟ طرف میگهنه آقا من اصلا دبی نرفتم تو عمرم. حیف نون میگه چه جالب اتفاقا من هم تا حالا دبی نرفتم. حتما دو نفر دیگه بودن!!!

از حیف نون می پرسن تو میدونی چرا غواص ها به پشت می پرن توی آب؟ میگه به این خاطر که اگر به جلو بپرن میفتن توی قایق!

از حیف نون می پرسن برای بازکردن یک لامپ سوخته چند نفر لازمه؟ میگه سه نفر! میگن چرا سه نفر؟ میگه یک نفر باید بره بالای نردبون لامپو نگه داره، دو نفر هم پایه های نردبون رو بچرخونن؟!! 

حیف نون میمیره وصیت نامشو باز می کنن می بینن توش نوشته: بالاخره مردم و از شر معمایی که یک عمر کلافم کرده بود راحت شدم، اینکه: چرا خواهر من دو تا برادر داره ولی من یکی!

حیف نون صبح که برای رفتن به سر کار از خونه میاد بیرون از یه آقایی میپرسه ساعت چنده؟ طرف میگه ساعت هشته. شب که حیف نون میخواسته از سرکار برگرده از یه کس دیگه میپرسه آقا ساعت چنده؟ طرف میگه ساعت هشت و نیمه. حیف نون میگه: آآآآآآآآ! شنیده بودیم توی زمستون روزا کوتاه میشه، ولی نه دیگه تا این حد، نیم ساعته شب شد!!!

اولی: حیف نون چرا دستت شکسته ؟!
حیف نون: دیروز روی یه دیوار بلند راه می رفتم که یه دفعه دیوار تموم شد!!

به حیف نون میگن نظرت در باره ی توپ فوتبال چیه؟ یه کم فکر می کنه میگه:شطرنج گردالی..؟!


به حیف نون میگن جورابات چرا یکیش قرمزه یکیش آبی؟ میگه نمی دونم، یه جفت دیگه هم توخونه دارم، همین جوریه!


حیف نون میره مسابقه بیست سوالی، رفقاش از پشت‌ صحنه بهش میرسونن که: جواب برج ایفله، فقط تو زود نگو که ضایع شه. خلاصه مسابقه شروع میشه، حیف نون میپرسه: تو جیب جا میگیره؟ میگن: نه. حیف نون میگه:...هاااااااا! پس حتماٌ برج ایفله!

حیف نون میافته تو چاه، فامیلاش سند میگذارن درش میارن!


حیف نون کلیدش رو تو ماشین جا میگذاره، تا بره کلید ساز بیاره زن و بچش دو ساعت تو ماشین گیر میکنن!

یه روز حیف نون به زنش میگه: آهوی من! حالت چطوره؟! 
زنش میگه خوبم ولی تو که همیشه بهم می گفتی غزالِ من این دفعه چطور شد عوضش کردی؟!
حیف نون با خونسردی میگه: عزیزم سخت می گیریا! حیوون حیوونه دیگه چه فرقی میکنه!!!

[ شنبه 92/4/22 ] [ 10:25 صبح ] [ حسین رستمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
Online User

ابزار هدایت به بالای صفحه